هامان هستی مامان

  سپیدتر از آنی که روح بلند تو را در سیطره اوصاف محدودم درآورم. تو آرامشی هستی که بی قراری شب های کودکی ام، تو را خوب می شناسند. بوی مهر توست که همیشه رنگ امید به زندگی می دهد. تکیه گاه گام های کودکانه ام، رهنمای راه های ناشناخته ام و امیدهای فراز و نشیب زندگی ام! تو مام بلند عشقی، مادر! سپیدتر از آنی که روح بلند تو را در سیطره اوصاف محدودم درآورم. تو آرامشی هستی که بی قراری شب های کودکی ام، تو را خوب می شناسند. بوی مهر توست که همیشه رنگ امید به زندگی می دهد. تکیه گاه گام های کودکانه ام، رهنمای راه های ناشناخته ام و امیدهای فراز و نشیب زندگی ام! تو مام بلند عشقی، مادر! در ...

سپیدتر از آنی که روح بلند تو را در سیطره اوصاف محدودم درآورم. تو آرامشی هستی که بی قراری شب های کودکی ام، تو را خوب می شناسند. بوی مهر توست که همیشه رنگ امید به زندگی می دهد. تکیه گاه گام های کودکانه ام، رهنمای راه های ناشناخته ام و امیدهای فراز و نشیب زندگی ام! تو مام بلند عشقی، مادر! سپیدتر از آنی که روح بلند تو را در سیطره اوصاف محدودم درآورم. تو آرامشی هستی که بی قراری شب های کودکی ام، تو را خوب می شناسند. بوی مهر توست که همیشه رنگ امید به زندگی می دهد. تکیه گاه گام های کودکانه ام، رهنمای راه های ناشناخته ام و امیدهای فراز و نشیب زندگی ام! تو مام بلند عشقی، مادر! در هر مسیر رسیدن و د...

كودكان يك دستگاه خودكار تقليد هستند كه همه چيز را از پدر و مادرهايشان تقليد مي كنند، اگرچه بسيار هم تلاش مي شود كه تنها رفتارهاي خوب را ياد بگيرند. • هر كودك نابغه به دنيا مي آيد. • اگر نمي توانستي كودك باشي، ديگر نيازي به بزرگ شدن نداشتي. • هيچ وقت براي داشتن يك زندگي شاد كودكانه دير نيست. • پيرها همه چيز را باور مي كنند، جوان تر ها به همه چيز شك دارند، و كودكان همه چيز را مي دانند. • تنها دليل علاقه شديد ميان پدر بزرگ ها/مادربزرگ ها و نوه ها اين است كه هر دو يك دشمن مشترك دارند. • روح انسان تنها زماني كه در كنار كودكان است به آرامش واقعي مي رسد. • اگر...

كودكان يك دستگاه خودكار تقليد هستند كه همه چيز را از پدر و مادرهايشان تقليد مي كنند، اگرچه بسيار هم تلاش مي شود كه تنها رفتارهاي خوب را ياد بگيرند. • هر كودك نابغه به دنيا مي آيد. • اگر نمي توانستي كودك باشي، ديگر نيازي به بزرگ شدن نداشتي. • هيچ وقت براي داشتن يك زندگي شاد كودكانه دير نيست. • پيرها همه چيز را باور مي كنند، جوان تر ها به همه چيز شك دارند، و كودكان همه چيز را مي دانند. • تنها دليل علاقه شديد ميان پدر بزرگ ها/مادربزرگ ها و نوه ها اين است كه هر دو يك دشمن مشترك دارند. • روح انسان تنها زماني كه در كنار كودكان است به آرامش واقعي مي رسد. • اگر پدره...

شاید مرا دیگر نشناسی ، شاید مرا به یاد نیاوری اما من تورا خوب می شناسم ما همسایه شما بودیم و شما همسایه ما و همه مان همسایه خدا یادم می آید گاهی وقتها می رفتی و زیر بال فرشته ها قایم می شدی و من همه آسمان را دنبالت می گشتم تو می خندیدی و من پشت خنده ها پیدایت می کردم خوب یادم هست که آن روزها عاشق آفتاب بودی توی دستت همیشه قاچی از خورشید بود نور از لای انگشتهای نازکت می چکید راه که می رفتی ردی از روشنی روی کهکشان می ماند یادت می آید ؟ گاهی شیطنت می کردیم و می رفتیم سراغ شیطان تو گلی بهشتی به سویش پرت می کردی و او کفرش در می آمد اما زورش به ...

شاید مرا دیگر نشناسی ، شاید مرا به یاد نیاوری اما من تورا خوب می شناسم ما همسایه شما بودیم و شما همسایه ما و همه مان همسایه خدا یادم می آید گاهی وقتها می رفتی و زیر بال فرشته ها قایم می شدی و من همه آسمان را دنبالت می گشتم تو می خندیدی و من پشت خنده ها پیدایت می کردم خوب یادم هست که آن روزها عاشق آفتاب بودی توی دستت همیشه قاچی از خورشید بود نور از لای انگشتهای نازکت می چکید راه که می رفتی ردی از روشنی روی کهکشان می ماند یادت می آید ؟ گاهی شیطنت می کردیم و می رفتیم سراغ شیطان تو گلی بهشتی به سویش پرت می کردی و او کفرش در می آمد اما زورش به ...

پدر بزرگي در حياط قدم مي زد كه شنيد نوه اش حروف الفبا را با صدايي كه شبيه به دعاست تكرار مي كند. از او پرسيد چه مي گويد؟ دختر كوچولو توضيح داد: "دارم دعا مي كنم، ولي نمي توانم كلمات درستي براي دعا بيابم. بنابراين همه حروف را مي گويم و خداوند خودش آن ها را براي من مرتب خواهد كرد، زيرا او مي داند به چه مي انديشم."     ...

پدر بزرگي در حياط قدم مي زد كه شنيد نوه اش حروف الفبا را با صدايي كه شبيه به دعاست تكرار مي كند. از او پرسيد چه مي گويد؟ دختر كوچولو توضيح داد: "دارم دعا مي كنم، ولي نمي توانم كلمات درستي براي دعا بيابم. بنابراين همه حروف را مي گويم و خداوند خودش آن ها را براي من مرتب خواهد كرد، زيرا او مي داند به چه مي انديشم." ...

"هامان جان" «زندگی عشق نیست، عشق‌ورزیدن است. پیوند نیست، پیوند‌یافتن است. ترانه نیست، ترانه‌خواندن است. رقص نیست، رقصیدن است.»    "اوشو"     «بگذار تا گذشته و حال را در آغوش خاطره، تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق.» "جبران خلیل جبران"     «بهتر که چیزی ندانیم تا اینکه از همه چیز فقط نیمی را بدانیم! بهتر که به ذوق خویش دیوانه، تا به سلیقه دیگران عاقل باشیم.» "فردریش نیچه"   ...

"هامان جان" «زندگیعشق نیست، عشق‌ورزیدن است. پیوند نیست، پیوند‌یافتن است. ترانه نیست، ترانه‌خواندن است.رقص نیست، رقصیدن است.» "اوشو" «بگذار تا گذشته و حال را در آغوش خاطره، تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق.» "جبران خلیل جبران" «بهتر که چیزی ندانیم تا اینکه از همه چیز فقط نیمی را بدانیم! بهتر که به ذوق خویش دیوانه، تا به سلیقه دیگرانعاقل باشیم.» "فردریش نیچه" ...